جماعت اخوان المسلمین


اخوان المسلمین بزرگترین حرکات اسلامی معاصر است، شعارش بازگشت به سوی اسلام حقیقی میباشد، اسلامی که مطابق قرآن و سنت باشد،  میخواهد که شریعت اسلامی در زندگی انسانها اجرا شود، حرکتی است که در مقابل سیلاب " جدایی دین از سیاست" در مناطق عربی و اسلامی و سائر مناطق می ایستد و مقاومت میکند.


جماعت اخوان المسلمین
تعریف:
اخوان المسلمین بزرگترین حرکات اسلامی معاصر است، شعارش بازگشت به سوی اسلام حقیقی میباشد، اسلامی که مطابق قرآن و سنت باشد،  میخواهد که شریعت اسلامی در زندگی انسانها اجرا شود، حرکتی است که در مقابل سیلاب " جدایی دین از سیاست" در مناطق عربی و اسلامی و سائر مناطق می ایستد و مقاومت میکند.
تأسیس و افراد برازنده:
-مؤسس این حرکت شیخ حسن البنا (1224-1268هـ) (1904-1949م) است، وی در قریه ای از قریه های بحیرهء مصر تولد شد، و در یک خاندان متدین نشو و نمو نمود که آثار آن در تمام زندگی اش جلوه گر بود.
-در کنار تعلیمات دینی اش در خانه و مسجد در مدارس حکومتی نیز درس خواند و بعدا  به دارالعلوم در قاهره پیوست و در سال  (1927م) از آنجا فارغ التحصیل شد.
-در یکی از مدارس ابتدایى اسماعیلیه مدرس تعیین شد و در آنجا فعالیت دینی اش در میان مردم شروع شد، خصوصا در قهوه خانه ها و در میان کارکنان کانال (سوئز).
-در ماه ذو القعده  1327هـ / ابریل 1928م زیربنای حرکت اخوان المسلمین گذاشته شد.
-در 1932م استاد حسن البنا به قاهره انتقال نمود وبا انتقال وی حرکت نیز به قاهره انتقال کرد.
-در سـال 1352هـ/1932م نشریه هفـته ای ( اخوان المسلمین) انتشار یافت.
و مدیر آن استاد محب الدین خطیب (1303-1389هـ) ( 1886-1969م)  تعیین گردید بعد از آن در سال (1357هـ/ 1938 م)  "النذیر" انتشار یافت و بعد از آن در سال (1367هـ /1947م ) "الشهاب " به نشر رسید ... و مجله ها و جریده های متعلق به حرکت در پی هم شروع به انتشار نمود.
 -در سال 1941م اولین هیئة تأسیسیه متشکل از صد عضو تشکیل یافت که افراد آنرا خود حسن البنا انتخاب نمود.
 -اخوان المسلمین در سال 1948م در جنگ فلسطین شرکت نمودند و با نیروی خاصی که داشتند در معرکه داخل شدند، این رویداد را  استاد کامل شریف در کتاب خود ( الإخوان المسلمین فی حرب فلسطین ) به تفصیل ذکر نموده است.
-در 8 نومبر 1948م محمود فهمی نقراشی – صدراعظم مصر در آن وقت- دستوری صادر نمود که طبق آن باید جماعة اخوان المسلمین منحل گردیده دارایى هایش ضبط شود و افراد برجسته آن زندانی گردد.
-در دسامبر  1948م محمود فهمی ترور شد و اخوان المسلمین متهم به قتل آن گردید، طرفداران محمود فهمی نقراشی در تشییع جنازه اش اعلان نمودند: سر حسن البنا در مقابل سر نقراشی،همان بود که در12فوریه 1949م حسن البنا ترور شد.
-در سال 1950م دوران نخست وزیری نحاس آمد و مجلس دولت تصویب نمود که: امر به انحلال جماعت باطل است و دیگر اساس ندارد بنابر همین فیصله ممنوعیت ها از سر راه جماعت برداشته شد.
-در سال 1950م استاد حسن الهضیبـی (1306-1393هـ) (1891-1973م) به عنوان رهبر اخوان المسلمین تعیین گردید، وی یکی از بزرگترین قاضیان مصر بود و چندین بار زندانی شده بود و در سال  1954م حکم اعدامش صادر شد بعد از اعدام به حبس ابدی تخفیف یافت  ولی در سال 1971م برای آخرین بار از زندان رهایى یافت.
-در اکتوبر 1951م  روابط مصر و بریطانیا تقویت گردید بنابرین اخوان المسلمین جنگ های چریکی را ضد انگلیس در کانال سوئز آغاز کردند که آن را کامل شریف  در کتاب ( المقاومة السریة فی قناة السویس) ثبت نموده است .
-در 23 یولیو 1952م  افسران  مصری به سرکردگی محمد نجیب انقلاب یولیو را با همکاری اخوان المسلمین براه انداختند ولى اخوان المسلمین بعد از پیروزی انقلاب همکاری با حکومت را ترک کردند، زیرا هدف افسران از انقلاب واضح بود [یعنی آنان حکومت اسلامی را نمی خواستند] جمال عبدالناصر ترک نمودن آنان را یکنوع دسیسه پنداشت و در میان افسران و اخوان المسلمین تنش وخصومت ایجاد شد بعدا این تنش و خصومت بالا گرفت و بحدی رسید که در سال  1954م حکومت به دستگیری اخوانی ها اقدام نمود وهزاران نفر آنان را تبعید کرد، حکومت در این اقدام خود این را بهانه کرد که:  اخوانی ها می خواستند جمال عبد الناصر را در میدان المنشیه در اسکندریه به قتل برسانند، در همین ایام شش تن آنان اعدام کرده شد که آنان عبارت اند از: عبد القادر عوده, محمد فرغلى, یوسف طلعت، هنداوی دویر، ابراهیم الطیب، و عبد اللطیف.
-در سـال 1965-1966م بار دیگر خصـومت و تنـش میان حکومـت و اخوان شدت گرفت و حکومت بار دیگر به گرفتاری،  شکنجه و اعدام دست زد که دراین بار سه تن را اعدام نمود و آنان عبارت اند از:
1-سید قطب ( 1324- 1387 هـ ) 1906- 1966م) وی کسی بود که متفکر دوم بعد از حسن البنا در جماعت اخوان المسلمین و یکی از رهبران اندیشه جدید اسلامی شناخته می شود.
* در سال 1954م زندانی شد ده سال را در زندان سپری نمود  و در سال 1964م به سفارش رئیس جمهور عراق عبد السلام عارف از حبس رها شد، لیکن دیری نگذشت که دو باره به زندان برده شد و به حکم اعدام مواجه گردید.
* وی چندین کتاب ادبی و فکری اسلامی نوشته که از آنجمله است:  (العدالة الإجتماعیة فی الإسلام، خصائص التصور الإسلامی ومقوماته، فی ظلال القران، معالم فی الطریق) و غیره.(بسیاری از کتب ایشان به فارسی ترجمه گردیده است)
2-یوسف هواش
3-عبد الفتاح اسماعیل.
-جماعت اخوان تا وفات عبد الناصر 28/9/1970م کار خویش را به مخفیانه پیش می برد.
-در دوران انور السادات افراد  جماعت تدریجا رهایى یافتند.
-بعد از هضیبی عمر تلمسانی ( 1904- 1986م ) رهبر جماعت تعیین گردید، مقام رهبری جماعت اخوان المسلمین با سر پرستی وی تمام دارایى های ضبط شده خویش را که در دور عبد الناصر ضبط شده بود و همچنان همه حقوق خویش را  به طور کامل درخواست نمود  و رهبر جماعت افراد جماعت را به طریقی واداشت که از خصومت و درگیری ها با حکومت بدور بمانند  و همیشه توصیه میکرد که باید دعوت و کار خویش را به حکمت پیش برده تندروی و جانب درگیر شدن را کنار بگذارند.
-بعد از أستاذ تلمسانی محمد حامد ابونصر  رهبر تعیین گردید و روش استاد تلمسانی را در پیش گرفته از اسلوب وی استفاده کرد.
-تعدادی از افراد برجسته اخوان المسلمین  در خارج مصرنیز رشد نمودند که برخی از آنها را اینجا ذکر میکنیم:
1-شیخ محمد محمود الصواف که مؤسس و رهبر اخوان المسلمین در عراق بود، وی چندین کتاب نوشته و در نشر اسلام در افریقا نقش بارزی داشت آنهم بعد از هجرتش از عراق و استقرارش در مکهء مکرمه سال 1959م.
2- دکتر مصطفى السباعی ( 1334-1384هـ) (1915-1964م) اولین رهبر عام اخوان المسلمین در سوریه، وی دکترای خودرا سال 1949م از دانشکدهء شرعیات ازهر اخذ نمود، در سال 1948م گروه های اخوانی را به طرف فلسطین سوق داد و رهبری نمود، همچنان  در سال 1949م خودرا به عنوان نماینده دمشق کاندید کرد، وی سخنور و خطیبی ممتاز بود،  سال 1954م دانشکده شرعیات را در دمشق تأسیس کرد وخودش اولین رئیس آن بود، وی چندین کتاب نوشته که از جمله آنها (السنة و مکانتها فی التشریع الإسلامی، المرأة بین الفقه والقانون، قانون الأحوال الشخصیة) وغیره میباشد.
3-در 13 رمضان 1364هـ مطابق 19/11/1945م جماعت اخوان المسلمین در اردن تأسیس گردید  و اولین رهبر آن شیخ عبد اللطیف أبو قوره بود، سال 1948م وی گروه های اخوان المسلمین را در اردن به طرف فلسطین قیادت نمود.
-در 26/11/1953م استاذ محمد عبد الرحمن متولد سال (1919م) ناظر عام بر اخوان المسلمین در اردن تعیین گردید و تا حالا درمنصب خود ایفاء وظیفه میکند، وی سه قطعه شهادت نامهء علمی را دارا میباشد.
 افکار و معتقدات:
-برداشت اخوان المسلمین از اسلام این است که: اسلام همه جانبه بوده مقتصر به جانبی نیست.
-اخوان المسلمین میکوشند که دائره کارشان وسعت پیداکند و حرکت جهان شمول وعالمی گردد.
-حسن البنا حرکت را چنین معرفی نموده میگوید: ( اخوان المسلمین دعوت سلفی، طریقهء سنی، حقیقت صوفیانه، هیئة سیاسی، گروه ورزشی،  پیوند علمی و فرهنگی، شرکت اقتصادی و اندیشه اجتماعی است).
 -حسن البنا مؤکدا میگوید: شعار و علامات اخوان المسلمین امور آتی است:
1-دوری از مواضع اختلاف.
2-دوری از بدگویى بزرگان.
3-دوری از فرقه گرائی و حزب گرائی.
4-توجه جدی به خود سازی و مرحله به مرحله پیش رفتن.
5-ترجیح دادن جانب عملی به نسبت جانب دعوائی و اعلانات.
6-توجه جدی به جوانان .
7-سرعت انتشار در قریه ها و شهرها.
-وی میگوید: خصوصیات اخوان امور ذیل میباشد:
* دعوت ربانی است زیرا اساسی که محور اهداف ماست همانا نزدیکی مردم به پروردگارشان میباشد .
* دعوت جهان شمول وعالمی است،  زیرا این دعوت متوجه همهء مردم است و همه مردم در نظر دعوت برادر هم اند، اصل شان یکی، پدرشان یکی، نسب شان یکی است، برتری میان شان فقط به تقوى است  و به خیر و فضیلتی است که به جامعه تقدیم مینمایند.
* دعوت اسلامی است چون منسوب به سوی اسلام میباشد.
-أستاذ حسن البنا میگوید: مراحل کار مطلوب از برادر راستین به ترتیب زیر است:
1-إصلاح شخص خود تاکه جسم قوی، خلق حسن، فکر روشن، وعقیده سالم داشته باشد، عبادتش درست باشد، و برکسب توانا باشد.
2-إصلاح خانواده مسلمان, یعنی أهل خانواده اش را وادار به احترام دعوت خود سازد و همچنان آنان را وادار بسازد که آداب اسلامی را در تمام امور خانوادگی خویش رعایت نمایند.
3-راهنمایى جامعه توسط گسترش خیر و صلاح و مقابله با بدی ها و منکرات.
4-آزاد سـازی وطـن از هر نوع تسلـط سیاسی،  اقتصادی و روحی بیگانکان غیر مسلمان.
5- إصلاح حکومت تا که واقعا إسلامی باشد.
6-باز گردانیدن مراکز حکومتی به امت إسلامی  توسط آزاد سازی ممالک إسلامی و زنده ساختن مجد و عزتش.
7-تعمیم همهء عالم به نشر دعوت اسلامی در هرگوشه و أکناف آن تاکه دیگر فتنه ای باقی نماند  و دین همه اش ازآن خدا باشد (و یأبی الله إلا أن یتم نوره) و خداوند U نور خودرا پوره کردنی است .
-أستاذ حسن البنا مراحل دعوت را به سه بخش تقسیم میکند:
1-تعریف.                      2-ساختن .               3-إجراء نمودن.
-أستاذ بنا در « رسالة التعالیم »  میگوید: (أرکان بیعت ما ده چیز است آنان را بـیاد دارید:
(فهم، إخلاص، عمل، جهاد، قربانی، ثبات، تجرد، برادری، و اعتماد) بعد از آن به شرح هر یکی از این ارکان میپردازد سپس میگوید: ( أی برادر راستین این خلاصهء دعوت تو و مختصر مفکورهء توست و میتوانی که همهء این ارکان را در پنج کلمه خلاصه سازی : الله هدف ماست, رسول الله( رهبر ماست, قرآن قانون ماست,  جهاد راه ماست، شهادت آرزوی ماست. و میتوانی که مظاهر و أعمال آن را در پنج کلمهء دیگر خلاصه سازی : صاف و ساده بودن، تلاوت قرآن کریم، نماز، نظامی بودن، و أخلاق).
-أسـتاذ سیـد قطب فهم خود و فـهم اخوان المسلمین را از اسلام در کتـاب
خود (خصائص التصور الإسلامی و مقوماته) منعکس ساخته میگوید: خصائص تصور اسلامی بر اینها استوار است: (ربانی بودن .. ثبات .. شمول .. توازن .. مثبت بودن .. واقع گرائی و توحید)  بعد مؤلف مذکور برای هر یکی ازین خصائص فصل مستقلی منعقد میسازد و آنرا شرح داده  معنایش را واضع میکند.
-سمبول اخوان المسلمین دو شمشیر به شکل متقاطع که در میان شان قرآن کریم قرار دارد  و این کلمه قرآنی «واعدوا» و این سه کلمه دیگر: حق، قوة، حریة، میباشد.
ریشه های فکری و اعتقادی:
-اخوان المسلمین  تأکید بر ضرورت جستجوی دلیل و اهمیت بازگشت به سوی دو منبع اصلی یعنی قرآن و سنت  و پرهیز از هر نوع شرک بخاطر رسیدن به توحید کامل مینمایند، این همه را از دعوت سلفی اخذ نموده اند.
-دعوت شان از دعوت شیخ محمد بن عبد الوهاب، از دعوت سنوسی، و از دعوت سید رشید رضا متأثر است و اغلب این دعوت ها در حقیقت گسترش مکتب شیخ ابن تیمیه متوفى سال 728هـ 1328م میباشد که آن مأخوذ از مدرسهء احمد بن حنبل رحمه الله تعالى است.
-اخوان المسلمین از صوفیه نیزاموری را که به تهذیب و تربیه نفس تعلق دارد و نفس را به مدارج کمال بالا میبرد اخذ نموده اند همانطوریکه صوفیان اوائل بودند یعنی سالم بودن عقیده و دوری از هر نوع بدعت، کجروی، ذلت و امورسلبی.
-حسن البنا مفاهیم سابقه را در دعوت خود گنجانیده وعلاوه بر آن اموری را که عصر تقاضـا میکند از قبـیل مقاومت و ایستادگی در مقـابل افکاری که در همه
 مناطق عموما و در مصر خصوصا رو به گسترش نهاده، نیز درج نموده است.
 انتشار و جاهای نفوذ:
-حرکت در اسماعیلیه شروع شد و از آنجا به قاهره انتقال نمود و از آنجا به اکثر شهرها و قریه های مصر نشر شد، شاخه های اخوان در مصر در اواخر دهه چهل به ( 3000) شاخه رسیده بود که این شاخه ها تعداد کثیری از اعضاء را در خود گنجانیده بود.
-حرکت به مناطق عربی دیگر نیز منتقل شد و وجود قابل ملاحظه ای در سوریه،  فلسطین،  أردن،  لبنان،  عراق،  یمن، سودان، و غیره پیدا کرد و الحال  در اکثر اکناف عالم پیروانی دارد.
مراجع:
1-حسن البنا                                 مبادئ و اصول  فی مؤتمرات خاصة- المؤسسة
                                              الإسلامیة -دار الشهاب بالقاهرة – ط1 -1400هـ
                                                  /1980م.
2-قانون جمعیة الإخوان                    مطبعة الإخوان المسلمین–1354هـ.
    المسلمین العام المعدل
3-الإخوان المسلمین                         أحداث صنعت التاریخ – محمود  عبد الحلیم – دار
                                                  الدعوة-الإسکندریة-ط1-مطابع جریدة السفیر-
                                                  1979م.
4-حسن البنا الداعیة                         أنور جندی- دار القلم- بیروت.
    الإمام المجدد الشهید
5-الشهید سید قطب                        یوسف العظم- دار القلم- بیروت.
6-الإخوان المسلمون                        د.زکریا سلیمان بیومی- مکتبة وهبة  - القاهرة.
   و الجماعات الإسلامیة      
7-مذکرات الدعوة و الداعیة              حسن البنا-المکتب الإسلامی-ط4-بیروت–
                                                 1399هـ/1979م.
8-مجموعة رسائل الإمام                    دار الشهاب – القاهرة.
    الشهید حسن البنا
9-الإخوان المسلمین                        د.ریتشارد میتشل- ترجمة عبد السلام رضوان -مکتبة
                                                 مدبولى–ط1 -القاهرة 1977م.
10-الإخوان المسلمین کبرى               اسحاق موسى الحسیسی.
     الحرکات الإسلامیة الحدیثة
11-کبرى الحرکات                        محمد على ضناوی –ط1-القاهرة –الجماعة الإسلامیة
     الإسلامیة فی العصر الحدیث            الحدیثة جامعة القاهرة- صوت الحق-8.
12-الإخوان المسلمین                       محمد شوقی زکی.
     و المجتمع المصری