سکولاریزم

سکولاریزم یا علمانیه به انگلیسی ( SECULARISM) گفته میشود که ترجمهء درست آن: لادینی و یا دنیویه میباشد، و آن دعوتی است به سوی استوار ساختن زندگی به اساس بی دیبی و جدا از دین و مقصود آن در جانب سیاسی عدم دخالت دین در حکومت میباشد، این یک اصطلاحی است که به واژهء علم ( SCIENCE) و مذهب علمی (SCIENTISM) تعلقی ندارد.


سکولاریزم

SECULARISM

تعریف:

علمانیه به انگلیسی ( SECULARISM) گفته میشود که ترجمهء درست آن: لادینی و یا دنیویه میباشد، و آن دعوتی است به سوی استوار ساختن زندگی به اساس بی دیبی و جدا از دین و مقصود آن در جانب سیاسی عدم دخالت دین در حکومت میباشد، این یک اصطلاحی است که به واژهء علم ( SCIENCE) و مذهب علمی (SCIENTISM) تعلقی ندارد.

تأسیس و افراد برازنده :

-این دعوت در اروپا شروع شد و توسط تأثیر استعمار، تبشیر ، و کمونستی  به تمام اطراف جهان رسید، عوامل زیادی قبل از انقلاب فرانسه سال 1789م و بعد از آن، در گسترش وتوسیع آن و در ظهور منهج و افکارش وجود داشته است، که آن عوامل و واقعات به ترتیب آتی رونما گردید:

1-رجال دین [یعنی دین مسیحی]،زیر پردهء اکلیروس، رهبانیت و عشاء ربانی به طواغیت حرفوی سیاسی و مستبدین تبدیل گردیده شروع به فروش چک های مغفرت نمودند.

2-قیام نمودن کلیسا ضد علم و تبلیغات آن بر ضد فکر و تشکیل دادن محاکم تفتیش و متهم ساختن دانشمندان به ارتداد.

* کوبر نیکوس: سال 1543 کتاب ( حرکات  الأجرام السماویة) را به نشر رسانید، و کلیسا این کتاب را تحریم نمود.

* جردانو : تلسکوب درست نمود، وی در حالیکه عمرش به هفتاد رسیده بود شدیدا عذاب کرده شد و سال 1642م وفات نمود.

* دیکارت: به سوی تطبیق منهج عقلی، در فکر و زندگی دعوت نمود.

* بیکون:  وی اصول تجربوی را به میان آورد و خواست که آن را در همه چیز تطبیق نماید.

* سبینوزا: صاحب مکتب نقد تاریخی،  و انجامش این بود که سوختانده شد.

* جون لوک- : وی میخواست که در وقت تعارض میان وحی و عقل باید وحی تابع عقل باشد.

3- ظهور اساس (عقل و طبیعة  ): علمانی ها به سوی آزادی عقل دعوت را شروع نموده صفات خدائی را به طبیعت ثابت نمودند.

4-انقلاب فرانسه : در نتیجهء همین مقابله که کلیسا در یک جانب بود و حرکت جدید جانب دیگر، سال 1789م حکومت فرانسه تولد گردید، و آن اولین حکومت بی دینی بود که بنام مردم حکومت میکرد، بعضی ها معتقد اند که ماسونی ها از خطاهای کلیسا و حکومت فرانسه استفاده نموده توسط موج انقلاب در راه برآورده ساختن اهداف خویش فعالیت نمودند.

5-عصر  روشن  سازی  و مقدمه گذاری برای انقلاب:

* جان جاک روسو سال 1778م : وی کتابی دارد بنام ( العقد الاجتماعی) که حیثیت انجیل انقلاب را دارد مونتسکیو کتابی دارد بنام ( روح القوانین) – سبینوزا  یهودی که رهبر علمانیت بود، آنرا منهج زندگی و سلوک میداند، وی رساله ای دارد در لاهوت و سیاست- فولتیر صاحب ( القانون الطبیعی)- کانت: وی کتابی دارد بنام ( الدین فی حدود العقل وحده) سال 1804م- ولیم جودین  1793م، کتابی دارد بنام ( العدالة السیاسیة) دعوت وی در این کتاب صریحا دعوت علمانی است.

6-میرابو: که سخنران، رهبر، و فیلسوف انقلاب فرانسه شمرده میشود.

7-گروه های غوغا گر رفتند تا ( باستیل)  را منهدم سازند، و شعار شان (نان) بود، بعدا شعار شان به ( آزادی، مساوات و برادری) تبدیل شد، که آن شعار ماسونی ها بود، و نیز از جملهء شعار های شان این بود (باید ارتجاعیت سقوط کند) و آن یک واژهء پیچیده ایست که مراد شان از آن دین میباشد، و گاهی یهود این شعار را بخاطر  شکستن موانع و دست یافتن به دستگاه حکومت، و از بین بردن ممیزات دینی  سرمیدهند و انقلاب که برضد مظالم رجال دین بود تغییر نموده بر ضد خود دین شد.

8-نظریهء تطور و ترقی: کتاب تشارلز داروین بنام ( اصل الانواع) سال 1859م به نشر رسید، وی به قانون تصفیهء طبیعی و بقاء شئ  مناسبتر ترکیز مینماید، و جد حقیقی انسان را مکروبک خردی میداند که قبل از ملیونها سال در آب ایستاده زندگی میکرده، بوزینه نیز در یکی از مراحل ترقی آن قرار دارد که در آخر به انسان تبدیل شده. این نظریه بود که مفضی بر از بین رفتن عقیدهء دینی و انتشار الحاد و بیدینی گردید و یهود از این عقیده  استفادهء بدی نمود.

9-ظهور نیتشه و فلسفه اش که چنین می پندارد: پروردگار مرده است[ العیاذ باالله] و مناسب است که انسان عالی (سوبرمان) مقامش را اشغال نماید.

10-دور کایم (یهودی) : وی بین حیوانیت انسان و مادیتش توسط نظریهء جمع عقلی جمع نموده است [یعنی قول به حیوان بودن  و مادی بودنش نموده است].

11-فروید ( یهودی) وی غریزهءء جنسی را مفسر تمام پدیده ها پنداشته ، و انسان در نظر وی یک حیوان جنسی میباشد.

12-کارل مارکس ( یهودی) صاحب تفسیر مادی از برای تاریخ و کسیکه به تطور و ترقی حتمی عقیده دارد، وی دعوتگر و مؤسس اول کمونیزم بوده دین را تریاک ملتها میداند.

13-جان بول سارتر در ( الوجودیه) و کولن و لسون  در ( لامنتمی) : که هر دو به سوی مذهب وجودیه و الحاد دعوت مینمایند.

14-نمونه هائی از علمانیت در جهان عرب و اسلام:

* مصر: خدیوی اسماعیل که مفتون و شیفته به غرب بود و میخواست که مصر را قطعه ای از اروپا بسازد، سال 1883م قانون فرانسوی را داخل مصر نمود.

* هند: تا سال 1791م احکام وفق شریعت اسلامی اجراء میشد، بعد از این تاریخ، به تدبیر انگلیس، حرکت به سوی الغاء و دور ساختن شریعت شروع گردیده و در اواسط قرن نوزدهم به صورت کلی به پایان رسید.

* الجزائر: عقب اشغال فرانسه سال 1830م شریعت لغو گردید.

* تونس: سال 1906م قانون فرانسوی آنجا داخل گردید.

* المغرب: سال 1913م قانون فرانسوی آنجا داخل گردید.

* ترکیه :بعد از الغاء خلافت و افتادن امور به دست مصطفى کمال اتاتورک، ترکیه لباس علمانی را به تن کرد، اگر چه پیش از آن هم اموری به طور مقدمه برای آن وجود داشت.

* عراق و شام : در ایام الغاء و از بین رفتن خلافت و رسیدن پای انگلیسی ها و فرانسوی ها در این دو کشور، شریعت لغو شد.

* بخش بزرگ افریقا : در این مناطق حکومت های نصرانی وجود دارد که  بعد از کوچ کردن استعمار قدرت را به دست آورده اند.

* اندونوزیا  و اکثر بلاد جنوب شرقی آسیا کشورهای علمانی اند.

* انتشار احزاب علمانی و گروه های قومی:  حزب بعث – حزب قومی سوریه- گروه فرعونیه- گروه طورانیه- قومیت عربی.

15-از داعیان علمانی در کشورهای عربی و اسلامی: احمد لطفی سید- اسماعیل مظهر- قاسم امین – طه حسین- عبدالعزیز فهمی- میشیل عفلق- انطون سعادة- سوکارنو- سوهارتو-نهرو- مصطفى کمال اتاتورک- جمال عبدالناصر- انور السادات، صاحب شعار (دین در سیاست نیست و سیاست در دین نیست).

افکار و معتقدات:

-بعضی علمانی ها اصلا از وجود خدا منکر اند، و بعض دیگر شان وجود خدا را قبول دارند ولی معتقد اند که میان خدا و زندگی انسان هیچ نوع علاقه وجود ندارد.

-زندگی باید به اساس علم مطلق و تحت سلطهء عقل و تجربه استوار باشد.

-برپا کردن سد محکمی میان جهان روح وجهان ماده، ارزشهای روحی نزد آنان امور سلبیه به شمار میرود.

-جدائی دین از سیاست و برپا کردن زندگی بر اساس مادیت.

-تطبیق مبدأ نفع  (براکماتیزم) بر هر چیز در زندگی.

-اعتماد بر مبدأ و قانون (میکیافیلیه) در فلسفهء حکومت و در سیاست و اخلاق.

-نشر وگسترش اختلاط اخلاقی وازبین بردن اساس خانوادگی به این اعتبارش که حیثیت خشت اول قلعه اجتماعی را داشته باشد0

-معتقدات علمانی درجهان اسلام وعرب که توسط استعمار وتبشیر به نشر رسیده اینست:

* طعنه وارد کردن درحقانیت اسلام، قرآن، ونبوت0

* این پندار که اسلام اغراض ومقاصد خود را، که عبارت از چند روش وشعائر روحی میباشد، پوره نموده است0

* این پندار که فقه اسلامی از قانون رومانی گرفته شده0

* این پندار که اسلام باتمدن وپیشرفت شازگار نبوده وبه عقب روی دعوت     مینماید0

* دعوت به سوی آزادی زن مطابق اسلوب وروش غرب0

* بدجلوه دادن تمدن اسلامی و بزرگ جلوه دادن حجم حرکات ویرانگر  در تاریخ اسلامی و این پندار که آنها حرکات اصلاح بودند.

* زنده ساختن تمدن های قدیمی.

* اقتباس نظم و منهج لادینی از غرب و جاری کردن آن در اینجا.

* تربیهء جوانان واطفال به تربیهء بی دینی.

* اگر برای وجود علمانی در غرب غذری هم موجود باشد، برای وجود آن در شرق هیچ غذری وجود ندارد.

ریشه های فکری واعتقادی :

-دشمنی مطلق با کلیسا در قدم اول و با دین در قدم دوم، هر دینی که باشد، برابر است که در پهلوی علم ایستاده شود، و یا با آن دشمنی نماید.

-یهود بخاطر سلطهء خودش نقش بارزی در استحکام علمانیت داشت، زیرا توسط علمانیت موانع دینی را که پیش روی یهود قرار داشت و بین وی و دیگر اقوام زمین مانع واقع میشد، دور می نماید.

-فرد هوایت هیو میگوید: " در هر مسأله ای که میان دین و علم تناقض واقع شود حق جانب علم است و خطا جانب دین".

-عام ساختن مفکورهء (دشمنی میان علم از یکطرف و دین از جانب دیگر) تا که دین اسلام را نیز شامل شود، در حالیکه دین اسلامی هیچگاه به ضد زندگی و علم برنخاسته و کلیسا بوده که آنطور نموده است، بلکه اسلام در تطبیق منهج تجربوی و نشر علوم پیشقدم بوده و است.

-انکار از آخرت و عدم عمل برای آن، و یقین نمودن به اینکه تنها زندگی دنیا جای نفع گرفتن و لذت بردن است.

انتشار و جاهای نفوذ :

-علمانیت در اروپا شروع شد، وبعد از به میان آمدن انقلاب فرانسه سال 1789م وجود سیاسی پیدا کرد و در قرن نوزدهم در تمام اروپا به نشر رسید، و در قرن بیستم توسط استعمار و تبشیر ، اکثر دولت های جهان را به اعتبار حکومت و سیاست، شامل گردید.

مراجــع:

1-جاهلیة القرن العشرین                               محمد قطب.

2-المستقبل لهذا الدین                                  سید قطب.

3-تهافت العلمانیة                                      عماد الدین خلیل.

4-الإسلام والحضارة الغربیة                            محمد محمد حسین.

5-العلمانیة                                             سفر بن عبدالرحمن حوالی.

6-تاریخ الجمعیات السریة و الحرکات الهدامة          محمد  عبدالله عنان.

7-الإسلام ومشکلات الحضارة                        سید قطب.

8-الغارة على العالم الإسلامی                          ترجمه محب الدین خطیب.

9-الفکر اٌلإسلامی فی مواجهة الافکار الغربیة          محمد مبارک.

10-الفکر الإسلامی الحدیث                           محمد البهی.

    وصلته بالاستعمار الغربی