احزاب و مذاهب جهان

مذاهب و ادیان و احزاب

احزاب و مذاهب جهان

مذاهب و ادیان و احزاب

قرامطه


اسلام عزیزهمواره از ابتدای ظهور خود، با سه دشمن حساس و کینه توز دست و پنجه نرم می‌کند: 1- یهود 2- نصاری 3- مجوس. این مثلث شوم، هر زمان در لباس و اشکال مختلف سعی برنابودی اسلام داشته‌اند.
یهود و نصاری با جنگهای نظامی و فرهنگی سعی بر براندازی اسلام داشته و مجوس با ایجاد تفرقه و اختلاف بین صفوف مسلمانان و تظاهر به اسلام، در میان جمعیت مسلمانان نفوذ کرده و مانند موریانه‌ای، در تخریب بنیان اسلام کوشیده‌اند.

قرامطه

نویسنده: عبدالرحیم مرجانی


اسلام عزیزهمواره از ابتدای ظهور خود، با سه دشمن حساس و کینه توز دست و پنجه نرم می‌کند: 1- یهود 2- نصاری 3- مجوس. این مثلث شوم، هر زمان در لباس و اشکال مختلف سعی برنابودی اسلام داشته‌اند.
یهود و نصاری با جنگهای نظامی و فرهنگی سعی بر براندازی اسلام داشته و مجوس با ایجاد تفرقه و اختلاف بین صفوف مسلمانان و تظاهر به اسلام، در میان جمعیت مسلمانان نفوذ کرده و مانند موریانه‌ای، در تخریب بنیان اسلام کوشیده‌اند.
یکی از دستاوردهای منحوس مجوسیت در جهان اسلام به وجود آمدن گروهی سفاک و جنایت کار به نام " قرامطه" بود. قرامطه که نشأت گرفته ازفرقه باطنی اسماعیلیه بود توسط فردی به نام " حمدان بن اشعث" تأسیس شد. این وبال، زمانی دامنگیر جامعه اسلامی شد که امت مسلمان از زخمهایی که نیزه‌های حکومت زنگیان بر آنان وارد نموده بود، رنج می‌برد.
بنا به گفته مؤرخین ابتدای شکل‌گیری قرامطه به این صورت بود که حمدان بن اشعث یکی از مجوسیان خوزستان ایران در سال 257هـ به کوفه آمد و در آنجا با حسین اهوازی که از مبلغان مذهب باطنیه اسماعیلی بود آشنا شد. حمدان به زودی دعوت باطنیه را پذیرفت و از مبلغان اصلی این مذهب قرار گرفت. به طوری که حسین اهوازی امر دعوت در سواد کوفه را به او واگذار نمود.
دعوت حمدان چنان به سرعت انتشار یافت که توانست در سال 276دسته‌ای جنگجو تشکیل داده و با خرید اسلحه، شروع به خونریزی و قتل مخالفان خود نماید. این عمل او رعب بسیاری در میان مردم عراق به وجود آورد و مردم از ترس جان خود، دعوت مبلغان حمدان را می‌پذیرفتند.
از مشهورترین مبلغان "حمدان" می‌توان به مأمون - برادر حمدان- زکرویه بن مهرویه، عبدان - پسرعموی حمدان- و ابو سعید جبانی اشاره کرد.
درسال 280 بین حمدان و عبدان در مورد مرکز دعوت اسماعیلی اختلافاتی به وجود آمد که نتیجه آن جدایی حمدان و به وجود آمدن قرامطه از شعب مذهب اسماعیلی شد. بعد از مدتی که حمدان بوسیله اعمال عوام فریبانه خود از جایگاه خاصی برخوردار شده بود اعلام کرد که از جانب ائمه اهل بیت مأموریت دارد تا مردم را به طرف رشد و هدایت دعوت دهد. او با این حربه جمع کثیری از مردم را در اطراف خود جمع کرد. سپس دوازده نفر از آنها را به عنوان امیر مقرر نمود و به آنان دستور داد تا در مناطق مختلف رفته و به اشاعه عقیده وی بپردازند. به طوری که ابوسعید جبانی و زکرویه بن مهرویه که هر دو ایرانی بودند در سرزمینهای عراق و شام شروع به دعوت و ترویج مذهب قرامطه نمودند.

 عقاید قرامطه
حمدان بن اشعث ادعا می‌کرد که حضرت عیسی علیه‌السلام درهیأت انسانی جلوی او ظاهر شده و به او گفته است: «انک الداعیة و انک الحجة و انک یحی بن زکریا و انک روح القدس» تو دعوتگر و حجت هستی، تو یحیی بن زکریا هستی و تو روح القدس (جبرئیل) هستی.
همچنین ادعا می‌کرد که حضرت عیسی به او تعلیم داده که در هر شبانه روز دو رکعت نماز قبل ازطلوع خورشید و دو رکعت بعد از غروب خورشید بخواند و کلمات اذان آنها به این صورت بود: الله اکبر (3 مرتبه) اشهد ان لا اله الاالله (2مرتبه) اشهد ان آدم رسول الله، اشهد ان نوحا رسول الله اشهد ان ابراهیم رسول الله، اشهد ان عیسی رسول الله، اشهد ان محمداً رسول الله، اشهد ان احمد بن محمد بن الحنفیه رسول الله. قرمطیان به طرف بیت المقدس نماز خوانده و مراسم حج را در آنجا به جای می‌آوردند، نبیذ را حرام و شراب را حلال می‌دانستند.
قرامطه به دعوت خود ادامه دادند تا اینکه در منطقه بحرین نفوذ کردند، به طوری که شخصی به نام یحیی بن مهدی به بحرین رفته و نزد علی بن‌معلی گفت که وی فرستاده مهدی است و از طرف مهدی ماموریت دعوت ارشاد مردم را دارد و ظهور مهدی نزدیک است. علی بن‌معلی مردم را جمع کرد و نامه‌ای که به همراه یحیی بود برای مردم قرائت کرد که مردم هم دعوت او را قبول کرده و با او عهد و میثاق بستند.
سپس یحیی برای مدتی کوتاه از نظرها غایب شد و دوباره در حالی که حامل نامه‌ای ا زمهدی بود به سوی شیعیان بحرین برگشت. در این نامه آمده بود که "همانا فرستاده من - یحیی بن مهدی- مسئول ارشاد شما در مورد ظهور من (مهدی) می‌باشد لذا هرکس از شما باید مبلغ 36 دینار به او بدهد". مردم این را قبول کردند. بعد از مدتی یحیی نامه‌ای آورد که در آن نامه دستوربه ادای خمس اموال داده شده بود.

 انتشار مذهب قرامطه
چنان که قبلاً ذکر شد، آغاز دعوت قرامطه زمانی بود که دولت زنگیان منقرض شده بود و امت اسلامی در نهایت ضغف و انحطاط به سر می‌برد، مسلمانان فرقه فرقه شده بودند و جهل و عدم آگاهی از تعالیم اسلام در میان مردم عام شده بود.
قرامطه از این موقعیت استفاده کرده و برای دعوت مذهب خود ابتدا از طبقه فقیر و کشاروز شروع کردند. کشاورزان نیز که از بی‌عدالتی رؤسای خود به تنگ آمده بودند به امید رسیدن به آرامش و سرمایه، دعوت قرامطه را پذیرفتند و در مقابل، قرامطه هم آنان را وعده ثروت ومال و مقام می‌دادند.
قرامطه جوانان را بهترین اهرم برای نشرعقیده خود می‌دانستند، لذا برای جذب این قشر از جامعه انواع محرمات مانند، زنا، شراب و ... را رواج داده و نکاح با محارم را مباح قرار دادند و با این ترفندها، جوانان را به سوی خود جذب نمودند.

قرامطه در بحرین و شام
ابوسعید جنابی قرمطی، در بحرین رهبری قرمطیان را به عهده داشت و مشغول ترویج مذهب و جذب افراد بود.
هنگامی که قرامطه در بحرین تا حدودی قدرت حاصل کردند درسال 286هـ پرچم مخالفت با خلافت عباسی را بلند کردند و دست به طغیان و سرکشی زدند. آنان ابتدا از روستاهای مجاور شروع کرده و انواع قتل و چپاول را بر مردمان روستاها روا داشتند. قرمطیان با این اعمال خود می‌خواستند؛ اولاً حقد و کینه‌ای که نسبت به مسلمانان دارند به نمایش بگذارد و کینه قلبی خود را تسکین دهند. ثانیاً با ایجاد رعب و وحشت، مردم را وادارکنند تا خانه و کاشانه و اموال خود را رها کرده و منطقه را برای اسکان قرامطه خالی نمایند.
ابوسعید جنابی بعد از مدتها قتل و خونریزی درسال 301هـ به دست یکی ا زخادمان خود به قتل رسید.
بعد از ابوسعید فرزندش به جای پدرش بر اریکه قدرت نشست، اما بعد از مدتی سلیمان برادر سعید بر علیه او کودتا کرده و حکومت را در دست گرفت. سلیمان که انسانی سفاک و خون‌ریز بود در سال 311 هـ به بصره حمله کرد و تمام اموال را به تاراج برد. به نوامیس تجاوز کرد، تعداد زیادی از پیرمردها و کودکان را ذبح نمود  و مساجد را به آتش کشید و درسال 312 هـ به قافله حجاج بیت‌الله حمله کرده تمام آذوقه آنها را گرفت به طوری که عده کثیری از حجاج در بیابان از فرط تشنگی به شهادت رسیدند.
در سرزمین شام نیز حکومت قرامطه تحت سرپرستی زکرویه بن مرویه بود. وی در شام به ترویج  عقیده مذهب خود می‌پرداخت که در نتیجه دعوت او و یارانش. بعد از مرگ زکرویه، دولت فاطمیین (عبیدیین) پایه‌گذاری شد.

 هجوم قرامطه به مکه مکرمه
درسال 317هـ کاروان حجاج بیت الله برای ادای مراسم حج به سوی مکه مکرمه به راه افتادند. حجاج مناسک حج را انجام داده و مشغول اعمال روز ترویه - هشتم ذی الحجه- بودند که ناگهان لشکر قرامطه به آنان حمله کرده، اموال آنان را به تاراج بردند و حجاج را در مکه و مسجد الحرام  قتل‌عام کردند. این درحالی بود که "ابوطاهر" سرکرده قرامطه، در مقابل درب بیت الله نشسته بود و تکه تکه شدن و فریاد و ضجّه حجاج را نظاره می‌کرد و این شعر را تکرارمی‌کرد:
  أنا لله و بالله أنا                              یخلق الخلق و افنیهم أنا
من برای خدا هستم و به خدا قسم که من هستم- آن کسی که - خداوند خلق می‌کند و من آنها را نابود می‌کنم.
مردم فرار کرده و خود را به پرده‌های کعبه آویزان می‌کردند اما قرامطه جنایتکار بدون کوچکترین ترحمی با کمال بی‌حیایی آنان را از دم تیغ می‌گذارنیدند.
قرامطه، حجرالاسود را از کنار بیت الله برداشته و به مرکز حکومت خود در شهر"هجر" بردند. به دستور ابوطاهر، درب بیت الله را از جا در آوردند، گروهی ازمقتولین را در چاه زمزم انداخته و گروهی دیگر را بدون غسل و کفن در مسجد الحرام دفن کردند. پرده بیت الله را تکه تکه کرده و بین خودشان تقسیم نمودند. هنگامی که حجرالاسود را از مکانش برداشته و به "هجر" بردند، ابوطاهر قرمطی اشعاری را که بیانگرخبث باطن و شقاوت درونی وی می‌باشد به زبان می‌آورد و می‌گوید:
فلوکان هذا البیت لله ربنا   لصب علینا النار من فوقنا صباً
لانا حججنا حجة جاهلیة     محللة لم تبق شرقاً و لاغرباً
و أنا ترکنا بین زمزم والصفا    جبابر لاتبقی سوی ربها رباً

مدت بیست و دو سال حجرالاسود درغصب قرامطه بود. در این مدت ابوطاهر که منبع تمام جنایات و بی‌حرمیتیها در مسجد الحرام بود به فجیع‌ترین حالت از دنیا رفت؛ خداوند متعال او را به بیماری جذام مبتلا نمود به طوری که اعضای بدنش ازهم پاشیده و کرمها گوشت بدنش را خوردند و به این ترتیب در نهایت ذلت و خواری درسال 332 از دنیا رفت. او از خود سه برادر به جای گذاشت که هیچ کدام از آنها با وجود ارتکاب همۀ ظلمها و تجاوزها، شقاوت و سنگدلی ابوطاهر را نداشتند. آنها در سال339 هـ حجرالاسود را دوباره به مکان اصلی‌اش برگرداندند.
خلاصه اینکه قرامطه در این واقعه چنان جنایت هولناکی را از خود به نمایش گذاشتند که جنایات تاتار و مغول و امثال آنها در مقابل این جنایت ناچیز است. این واقعه اسفناک به عنوان لکه سیاهی بر صفحات تاریخ ماندگار شد و اسباب ناراحتی انسانهای باوجدان را فراهم نمود، به طوری که ابومحمد عبیدالله علوی وقتی از شدت واقعه مطلع می‌شود طی نامه‌ای به ابوطاهر می‌نویسد: "لقد حققتَ علی شیعتنا و دعاة دولتنا اسم الکفر و الالحاد بما فعلت". حقا که تو با این کار خود، اسم کفر و بی‌دینی را برای شیعیان و داعیان دولت ما متحقق نمودی.

 قرامطه در عصر حاضر
قرامطه با نامهای مختلف و در لباسهای  متفاوت حسب اوضاع و احوال ظهور کرده و همچون بانیان ابتدایی خود با تظاهر به اسلام، برای مخالفت با مسلمانان و برگرداندن فرهنگ مجوسیت هرگونه برنامه‌ریزی را نموده‌اند. همکاری و مساعدت آنها با حکومت تاتارها در عراق و هم رکاب شدن با مسیحیان در حمله به مسلمانان مصر و شام نمونه بارزی از این مخالفت و کینه توزی می‌باشد.
امروزه نیز بقایایی از قرامطه در کشورهای عمان و یمن که خود را با نام "صوالحیین" و "مکرمیه" معرفی می‌کنند موجود است، چنان که بقایایی ازاسماعیلیان در عراق، ایران و هند مشغول فعالیت می‌باشند.
و این هر دو گروه (اسماعیلیه و قرامطه) که در حقیقت یک فرقه هستند ،تمام سعی و تلاش آنها این است که دایره حکومت خود را به سوی شبه جزیره عربستان سوق داده و آنجا را مرکز حکومت خود بگردانند و برای عملی کردن این آرمان ازهیچ نوع جرم و جنایتی دریغ نمی‌ورزند. اما با فضل الهی و بیداری مسلمانان، هنوز نتوانسته‌اند به این خواستۀ شوم خود دست یابند و ان‌شاءالله هرگز نخواهند توانست.

------------------------------------------------

منابع:
1- تاریخ طبری
2- تاریخ ابن خلدون
3- تاریخ کامل( ابن اثیر)
4- المنتظم (ابن جوزی)
5- فن الحرب الاسلامی فی العصر العباسی (بسّام العسلی)
6- تحفه اثنا عشریه (شاه عبدالعزیز دهلوی)
7- الاعلام (زرکلی)
8- لغت نامه ( دهخدا)

نظرات 6 + ارسال نظر
Saman Kashefi پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.beferest.ir

slm.
haji Kheyli Kheyli hal kardam too Bloget- hatman ye saram be saite man bezan
~> www.Beferest.ir

ibno abdollah پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:14 ب.ظ http://raheraastin.blogfa.com/

salamon alaykom va rahmatollah
man bandeye movahed va mojahede khoda mibasham be tazegi weblogi jahate etelaat omomiye eslam baraye ahle sonat sakhteam
az shoma khaheshmandam baraye tablighe dine eslam va agahi resani be mardome donya khaheshmandam ke webloge man ro be linketoon ezafe konid
shoma hamaknon dar linke man mojod mibashid
be omide anke webloghaye ahle sonat ba etehade beham dar rahe rastin bishtarin davat ra anjam bedahand

ibno abdollah جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:08 ب.ظ http://raheraastin.blogfa.com/

سلام برادران مسلمان از شما برادر ان عزیز نهایت تشکر را دارم به خاطر فعالیتی که برای ترویج دین مبین اسلام انجام میدههید انشاالله الله تعالی به شما جزای خیر عطا فرماید از شما درخواست داشتم که این وبلاگ من را نیز لینک کنید تا اینکه الله تعالی به من توفیق بیشتری در جهت ترویج دین مبین اسلام را عطا فرماید و بتوانم خدمتی به این دین مبین کرده باشم ( جزاک الله )
http://raheraastin.blogfa.com

مسلمان دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:20 ب.ظ

ابن حجر درکتاب فتح الباری خود می نویسد که:

ابو طلحه زید بن سهل در منزل خود مجلس عیش و نوشی راه انداخت و ده تن را به آن مجلس دعوت کرد که همگی شراب نوشیدند و ابوبکر بن ابی قحافه اشعاری در مرثیه کفار مرشکین و کشته شدگان کفار در جنگ بدر سرود!

آن ده نفر عبارتند از :ابوبکربن ابی قحافه٬عمربن الخطاب٬ابو عبیده جراح٬ابی بن کعب٬سهل بن بیضاء٬ ابو ایوب انصاری٬ ابو طلحه(صاحب خانه و دعوت کننده)٬ابو دجانه سماک بن فرشه٬ ابوبکربن شغوب و انس ابن مالک انس بن مالک که در آن زمان ۱۸ ساله بود و ساقی مجلس! که بیهقی در صفحه ۲۹ جلد ۸ سنن خود از انس بن مالک نقل می کند که:من در آن روز از همه کوچکتر بودم و ساقی مجلس!!!

منبع: ابن حجر درفتح الباری جلد دهم صفحه۳۰

به خدا سوگند دروغ میگویی.
اگر این را توانستی ثابت کنی بنده شیعه میشوم.
من در کتابی که آدرس داده ای جستجو کردم و این را نیز مانند بسیاری دیگر از تهمت های تان به بزرگان مسلمین تهمت یافتم.
جواب خدا را چه میخواهید بدهید که نسبت به شاگردانش اینچنین می گویید آیا شما از یهود بدتر نیستید؟؟؟

محمدرضا مهدی پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:22 ب.ظ http://www.salamtwo.com

با سلام. داریوش عزیز
قرامطه شاید اولین گروهی بودند که قبله و مراسم حج خود را بطرف اورشلیم(شهر سلام) انجام دادندتوسط امیر طاهر سلیمان!!
سپس مولانا بود که در مثنوی آنرا مطرح نمود.
سروران مکه در حرب رسول/بودشان امید به قربان قبول
از بر آن مومن همی گوید زبیم/ در نماز احد صراط المستقیم
سپس در زمان عثمانی ها بود که پس از فتح بیت المقدس محمد فاتح متوجه شد که مکه فلابی است و قبته الصخره که بنام مسجد عمر معروف بود را
بنام قدس نامید و شاه اسمعیل صفوی هم در ایران کفت شما هم به مکه نروید.
اغنیا مکه روند وفقرا نزد تو آیند/جان به قربان تو شاهها حج فقرائی
یک طواف مرقد موسی الرضا/هفصدو هفتاد وهفت حج اکبر است
در این اواخرهم یعنی انقلاب ایران بود که انور سادات معاهده(کمپ دیوید)
را پذ یرفت این در حقیقت از نظر مکان است خانه خدا
از نظر قرآن خانه خدا توسط ابراهیم و پسرش بنیان آن کذاشته شد سپس
سلیمان پسر داود آنرا ساخت بعدها توسط بخت النصر تخریب کردید.
و کوروش کبیر دستور باز سازی آنر صادر نمود و در زمان داریوش به پایان رسید.
مقاله ای در سایتم www.salamtwo.com در رابطه ّبا آینده جهان اسلام وجود دارد که امید وارم راهنمای خوبی برایتان باشد.
با تشکر : م-مهدی

مسلمان سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:08 ب.ظ

این مطلب دروغ محض است، لطفاً تاریخ را تحریف نفرمایید، ابوسعید جنابی در تاریخ به عدل و داد معروف بوده است... خواهش می کنم این قدر سطحی با مسائل برخورد نکنید و کمی بر مطالعه ی خود بیفزایید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد